#پروفایلhttps://eitaa.com /sharaf_Badrud

🌏این عنکبوت رو نگاه کنید! 🔸بخاطر چشمای خیلی بزرگش و شکار در شب معروفه، ولی تازگیا فهمیدن این عنکبوت از یه زوایایی شکار می‌کنه که اصلا چشمش اونجا رو نمیبینه! 😐 🔸بعدا چشماش رو پوشوندن فهمیدن این بازم شکار می‌کنه! بعد تو آزمایشگاه فهمیدن پاهاش یه چیزی شبیه به گوش داره و از فاصله تقریبا دومتری صدای طعمه رو میشنوه و شکار می‌کنه! خود این عنکبوت عضوی به نام گوش نداره و در واقع پاهاش گوشش هستند!!! 🏃 🔸چه چهره عجیبی هم داره. آدم نگاش میکنه حس میکنه عینک آفتابی رو چشاشه ! 😂 #به_وقت_یادگیری

آنقدر که از دست دادن چیزی، ما را افسرده می کند، از داشتن همان چیز احساس خوشبختی نمی کنیم... و این ذات آدمیزاد است...! #زاویه_پلاس https://eitaa.com/sharaf_Badrud

ڪار خـــدا نشد ندارد او خـوب می داند چطور در و تختہ را بہ هم جور ڪند خواستہ‌هایت را بہ او بسپار او حتما راهی برای رسیدن بہ آرزوهایت برایت مهیا میڪند. #ویتامینه https://eitaa.com/sharaf_Badrud

🖼 #عکسنوشته سخنی از جآن مَن🕊️ تنها یادگاری که شهید آرمان علی‌وردی برامون گذاشته اینه.. « پایِ هر چیزی که درسته بمونید حتی اگه؛ تنها موندید‌ » پایان مأموریت یک بسیجی شهادت است.. https://eitaa.com/sharaf_Badrud

ﺳﺮ ﮐﻼ‌ﺱ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ گفتم ﺍﻧﺸﺎ ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﺪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ . “ﺍﮔﺮ ﻣﺪﯾﺮﻋﺎﻣﻞ ﺑﻮﺩﯾﺪ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯾﺪ؟" ﻫﻤﻪ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻧﻮﺷﺘﻦ، ﺑﻪ ﺟﺰ ﯾﮑﻨﻔﺮ ﮐﻪ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ. ازش پرسیدم: ﭼﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﯽ؟ گفت: ﻣﻨﺘﻈﺮﻡ ﺗﺎ منشی بیاد تایپ کنه یعنی قوه تخیلش ‌هلاکم کرد😔😂 #طنز https://eitaa.com/sharaf_Badrud

🔱آماده سازی دبیرستان شرف به مناسبت هفته‌ی بسیج دانش آموزی #خبرگزاری_پانا #ساینا_باقری #دبیرستان_شرف #معاون_خانم_خاله_ای #مدیر_خانم_فرهادی_پور #مربی_طرح_امین_خانم_طاهری #منطقه_امامزاده_بادرود @pana_esfahan @pishtazanesfahan https://eitaa.com/sharaf_Badrud

شهید علیرضا کریمی 🔹 #کربلایت_را_امضا_میکنم ✔ آشنایی با دانش آموز شهیدی که تاریخ شهادت و بازگشتن پیکرش را می دانست!! 👈 حاجت کربلا داری از علیرضا بخواه😉 🔹 شهید علیرضا کریمی متولد 22 شهریور سال 1345 است که مقارن با ایام ماه مبارک رمضان در محله سیچان اصفهان بدنیا آمد. وقتی به دنیا آمد کبدش رو از دست داد و همه دکترها از او قطع امید کرده بودند. خانواده‌اش علیرضا را با توسل به حضرت عباس علیه السلام باز گرفتند و علیرضا که بزرگ شد ارادت خاصی به حضرت عباس داشت بعد که رفت جبهه هم مسئول دسته گروهان حضرت ابالفضل علیه السلام شد آخرین باری که به جبهه می‌رفت گفت :«ما مسافر کربلائیم؛ راه کربلا که باز شد برمی‌گردم.» 🔹 درسال 1361 در عملیات والفجر 1 واقع در منطقه عملیاتی فکه- تنگه ابوغریب هر دو پای علیرضا مورد هدف تیرهای بعثی قرار می‌گیرد. همین که می‌خواست خودش را به تپه برساند، تانک‌ بعثی‌ها از روی پاهایش رد شد و درحالی که 16 سالش بود به شهادت رسید. 15 سال بعد پیکرش بازگشت. همان روزی که اولین کاروان به طور رسمی به سوی کربلا می‌رفت. و روزی که تشییع شد تاسوعا بود. روز حضرت اباالفضل علیه السلام. در آخرین نامه‌اش نوشته بود: «به امید دیدار در کربلا»؛ عاشق آقا ابوالفضل‌(ع) بود و پیکرش بعد از 16 سال در شب تاسوعا به آغوش مادر بازگشت؛ علیرضا تاکنون مشکل سفر کربلای بسیاری از عاشقان را حل کرده است. #شهداء_دانش_آموز

🔰حسین فهمیده در شانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای سراجه قم زاده شد. در سال ۱۳۵۲ به دبستان «روحانی» قم (نام قبلی: کریمی) وارد شد و از مهرماه سال ۱۳۵۶ تحصیلاتش را در مدرسه راهنمایی حافظ در شهر قم ادامه داد. سپس همراه خانواده‌اش به کرج مهاجرت کرد و از مهرماه ۱۳۵۸ در مدرسه خیابانی مشغول به تحصیل شد. 🔹پخش اعلامیه‌های سید روح‌الله خمینی (ره) در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در سن حدود ده تا یازده سالگی؛ دیدار امام خمینی (ره) در بازگشت به ایران، شرکت در تظاهرات انقلاب اسلامی زمستان ۱۳۵۷و شرکت در درگیری‌های خوزستان از جمله اقدامات اوست. 🔶وی در بیست و پنجم یا ششم شهریور ماه ۱۳۵۹ یک هفته پیش از اعلام رسمی آغاز جنگ همراه نیروی مقاومت بسیج به جبههٔ خرمشهر اعزام شد. از آنجا که در روزهای نخستین از شرکت او در خط مقدم جلوگیری می‌شد، با تلاش‌هایی از جمله یک نفوذ چریکی به خط نیروهای دشمن، برای حضور در خط مقدم اجازه گرفت. 🔻وی در غروب سی و یکم شهریور ماه -از نخستین روزهای اعلام تجاوز نظامی ارتش عراق- همراه با محمدرضا شمس در جبهه نبرد حضور رسمی یافت. این دو، یک بار در هفته اول مهرماه زخمی شده و به بیمارستان ماهشهر اعزام شدند. چند روزی پس از بهبودی با ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه و پایان دادن مجدد به مخالفت فرماندهان با حضورشان؛ به خط مقدم اعزام شدند. ⚡️امّا فهمیده بار دیگر در بیست و هفتم مهرماه طی مقاومت در برابر حمله‌های دشمن دوباره زخمی شد. او سر انجام در ۸ آبان ماه ۱۳۵۹ در کوت شیخ درآن سوی شط خرمشهر بشهادت رسید. و بقایای بدنش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

پاسخ به شبهات دانش آموزی چرا حسین فهمیده ۱۳ساله نارنجک می‌بندد زیر تانک می‌رود از روی هیجان نیست اما الان کارهای ما دهه هشتادی‌ها را هیجان می‌گویند؟ 🔶 اول: اگر کودکی در خیابان باشد که ماشینی در حال حرکت می‌خواهد او را زیر بگیرد و کسی خودش را پرت کند جلوی ماشین و کودک را نجات دهد و خودش بمیرد با کسی که خودش را بندازد جلوی ماشین تا حرکت نمایشی انجام دهد و بمیرد مثل هم هستند؟! 🔻 یا اگر گرگی به ما حمله کند و ما برای دفاع از خانوادمان با آن گرگ درگیر شویم و کشته شویم با کسی که برای تخلیه هیجانات و زورآزمایی رفته با گرگ کشتی گرفته و کشته شده یکی است؟! 🔷 دوم: شهید فهمیده از روی هیجانات به زیر تانک نرفته است بلکه با عقل و اندیشه و برای دفاع از اعتقادات و مردمش به زیر تانک رفته است. چون اگر آن کار را نمی‌کرد تعداد زیادی از همرزمان و مردمش کشته می‌شدند بنابراین خودش را فدا می‌کند تا تعداد بیشتری کشته نشوند. اما آن نوجوانی که می‌آید در خیابان و سنگ می‌زند و شیشه‌ی مغازه مردم را می‌شکند و به دیگران آسیب می‌رساند به چه دلیل این کار را می‌کند؟! اگر بهترین حالتش را بگوییم که نیروی دشمن نباشد و پول نگرفته باشد این است که بگوییم جو محیط او را گرفته و دچار هیجانات شده و دست به این کار زده است. 🔶 سوم: آن نوجوانی که به خیابان می‌آید و اغتشاش می‌کند اگر دستگیر شود فورا به غلط کردن می‌افتد و ابراز پشیمانی می‌کند که من این کار را از روی هیجان انجام داده‌ام و نمی‌خواستم این کار را انجام بدهم و قول می‌دهم دیگر تکرار نشود. ولی آن نوجوانی که زیر تانک می‌رود هیچ وقت دست از عقیده‌اش نمی‌کشد و می‌گوید باز همین کار را انجام می‌دهد. چون یقین و اعتقاد به درستی کارش دارد. 🔻 نمونه‌های این نوجوانان را در دفاع مقدس دیدیم که در زیر سخت‌ترین شکنجه‌ها از عقیده خود دست نکیشده‌اند مثل 23 نوجوانی که اسیر شده‌اند ولی از عقاید خود دست نکشیدند. 🔷 چهارم: حال شما بگوید این نوجوانان که از روی احساسات و جوزدگی به خیابان می‌آیند با آن نوجوانانی که برای دفاع از اعتقاداتشان به زیر تانک می‌روند یکی هستند؟! و کدام یک از روی هیجانات و کدام یک از روی عقل و اندیشه دست به کار زده است؟!