<mark class="format"> و من كتاب له عليه‌السلام إليه أيضا </mark> أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ أَتَتْنِي مِنْكَ مَوْعِظَةٌ مُوَصَّلَةٌ وَ رِسَالَةٌ مُحَبَّرَةٌ نَمَّقْتَهَا بِضَلاَلِكَ وَ أَمْضَيْتَهَا بِسُوءِ رَأْيِكَ 7 و از نامۀ آن حضرت است به معاويه نيز اما بعد! از تو پند نامه‌اى به من رسيد، جمله‌هايى به هم پيوسته و نامه‌اى به الفاظ‍‌ زيور بسته. از روى گمراهى نوشته‌اى و با بد انديشى روانه داشته‌اى وَ كِتَابُ اِمْرِئٍ لَيْسَ لَهُ بَصَرٌ يَهْدِيهِ وَ لاَ قَائِدٌ يُرْشِدُهُ قَدْ دَعَاهُ اَلْهَوَى فَأَجَابَهُ وَ قَادَهُ اَلضَّلاَلُ فَاتَّبَعَهُ فَهَجَرَ لاَغِطاً وَ ضَلَّ خَابِطاً نامۀ كسى كه نه بيناييش هست تا راهييش بنمايد، و نه پيشوايى تا ارشادش فرمايد. هوا او را خواند و او پاسخش داد، و گمراهى وى را راند، و او در پى آن افتاد. گفت و ندانست چه گويد، رفت و ندانست چه راهى را پويد. <mark class="format"> وَ مِنْهُ </mark> لِأَنَّهَا بَيْعَةٌ وَاحِدَةٌ لاَ يُثَنَّى فِيهَا اَلنَّظَرُ وَ لاَ يُسْتَأْنَفُ فِيهَا اَلْخِيَارُ اَلْخَارِجُ مِنْهَا طَاعِنٌ وَ اَلْمُرَوِّي فِيهَا مُدَاهِنٌ از اين نامه است چه خلافت يك بار بيعت كردن است و دوباره در آن نتوان نگريست، و براى كسى اختيار از سر گرفتن آن نيست. آن كه از بيعت جمع مسلمانان بيرون رود عيبجويى است، و آن كه در آن دو دل باشد دو رويى. نهج البلاغه : نامه ها : نامه اى ديگر به معاويه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100001249