آتش عشق بتان هر دو جهان را سوخته شمع روی یار پیدا و نهان را سوخته عکس رخسارش نه تنها سوخته گل در چمن یاد آن رو هر سحر گه بلبلان را سوخته وه چه سر است اینکه شوق وصل حی لایموت در بهشت عدن دیدم مردمانرا سوخته وصف شیرینی آن لب هر که دارد در دهان شد یقینم اینکه او کام و زبانرا سوخته لعل سیرابش که آتش پاره ای بود از ازل در دو عالم دیده پیرو جوان را سوخته اشک و آه گرم کوهی چونکه با هم ساختند در زمان گفتند مردم انس و جانرا سوخته کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۱۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/130816