آنکه هر شب به فلک، شعله کشد آه من است و آنکه با درد بسازد، دل آگاه من است آنکه غافل نشود یکدمی از من، شب و روز گریهٔ نیم شب و آه سحرگاه من است گر ز خط آینهٔ روی تو ز نگار گرفت عجبی نیست که این از اثر آه من است سفر کوی خرابات، مرا در پیش است همت پیر مغان، بدرقهٔ راه من است دوش با یار کسی شکوه ز «ترکی» می کرد گفت خاموش، که او بندهٔ درگاه من است ترکی شیرازی : دیوان اشعار : فصل اول - لطیفه‌نگاری‌ها : شمارهٔ ۳۴ - آه سحرگاه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/139666