آن نعش نازنین تو بی سر کجا رواست و آن سر جدا فتاده ز پیکر کجا رواست یک قلب و تیغ ها همه تا قبضه ای دریغ یک جسم و تیرها همه تا پر کجا رواست آن حنجری که بوسه گه خاتم رسل دندان گزای دشنه و خنجر کجا رواست گیرم صواب گرچه خطا هرچه برتو رفت اسبت بکشته تا ختن آخر کجا رواست نو خط برادران ترا تشنه لب دریغ کشتن فراز دیده ی خواهر کجا رواست سرگشته خواهران ترا خسته دل فسوس بستن به پیش چشم برادر کجا رواست فرزند اگر فرنگی و مادر اگر مجوس قتل پسر برابر مادر کجا رواست یک حلقه خواهران و زنان را اسیر و عور بازو به بند و نای به چنبر کجا رواست زن های بی برادر و اطفال بی پدر خشم آزمای خصم ستمگر کجا رواست آن گونه تاب تشنگی آن طرفه قحط آب براهل بیت ساقی کوثر کجا رواست ذل اسیری و غم قتل و نهیب نهب در حق خاندان پیمبر کجا رواست برچهره ی حریم خدا ز آستین و کف در چشم خلق پرده و معجز کجا رواست آن کاروان بی سر و سالار را به راه قید و طپانچه قاید و رهبر کجا رواست در بزم کربلا شهدا را ز دور چرخ از خون حلق باده و ساغر کجا رواست تا کربلا به پاست بلایی چنین که دید جوری چنان که کرد و جفایی چنین که دید صفایی جندقی : دیوان اشعار : ترکیب ۱۱۴بندی عاشورایی : بند ۱۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/129557