از آن در سینه از من کینه داری که مهر دیگری در سینه داری ز غیر من نمی دانم چه دیدی که با او مهر و با من کینه داری اگر نه عاشق رخسار خویشی چرا دایم به کف آیینه داری غم دیرین خورم تا چند ساقی بیاور گر می دیرینه داری بده می شنبه و آدینه تا چند حساب شنبه و آدینه داری چه حاصل گر نداری نقد عرفان ز گوهر گر دوصد گنجینه داری رفیق آخر روی عریان ز عالم اگر اطلس اگر پشمینه داری رفیق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۰۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/128986