از تو دورم و ای من این زندگی نیست الا مایه شرمندگی قربانت شوم، تا حال دو مرتبه قرب اندیش گشته، نقصان سعادت بخت و فقدان حضور اشرف مایه محرومی شد، فرد: هر شب و روزی که بی تو می رود از عمر هر نفسی میرود هزار غرامت باری میل امثال ما به ملاقات والا همان قصه تشنه به فرات است و حکایت اسکندر به آب حیات، اینک منتظر اشارتیم، اگر مجالی هست دولت دستبوس حاصل و الا رفع زحمت کرده سر خویش گیریم. باقی فدایت. یغمای جندقی : منشآت : بخش دوم : شمارهٔ ۴۶ - به نواب نیرالدوله نگاشته گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/126389