از رفتن یارم بود آشوب قیامت یارب مبرش جایی و دارش به سلامت در هجر تو افتد به سرم انجم و گردون ای شام فراق تو مرا روز قیامت ای ساکن جنت گل اگر بر سر طوبی مرئی نشدت بین سوی آن عارض و قامت ای شیخ ریاضت کش اگر جانب رندان تشریف نیاری بودت محض کرامت هر دم ز خیال تو به خون در سخن افتم گو عقل برو کاین ز جنون است علامت چون بود تو نابود شد از برق تو ای دل چه سود کنون از مژه باران ندامت دل ز اندوه دوران همه اطراف جهان گشت در گوشه میخانه شدش جای اقامت بی وجد می ار شیخ درآمد به خرابات گو خرقه و سجاده گرو کن به غرامت فانی چو شدی جرعه کش حافظ و جامی جمشید گدایی کند از جرعه جامت امیرعلیشیر نوایی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۷۴ - تتبع خواجه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/120099