از عشق تو در ملالتم کاش این راز نهان نمی شدی فاش با غیر جفا و صلح تا چند با من تا کی ستیز و پرخاش تا چشم بدان نبیندت روی از دیده مردمان نهان باش خجلت نکشید چون ز رویت نقش تو چو می کشید نقاش؟ مشکل که به سر برند باهم او محتشم و رفیق، اوباش رفیق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/128862