از چیست ترشروئی بهر چه تلخ گوئی اندر شکستن عهدتا کی بهانه جوئی کردی سیاه روزم از بس سیاه چشمی کردی سیاه بختم از بس سیاه موئی گر درد داری از من درمان چرا نخواهی ورغم توراست در دل بامن چرا نگوئی هر چندتندخوئی درعهدو مهر کندی مریخی از طبیعت با اینکه ماهروئی حورت اگر بگویم هستی نکوتراز وی غلمانت ار بخوانم صد باره به از اوئی عمری بودکه با من باشد بدی شعارت بدهم نکوست ازتو از بس همی نکوئی مشکل که کردی ای دل چون من بلنداقبال زیرا که گاه بیگاه در قید آرزوئی بلند اقبال : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۱۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/131460