امشب از شعله آهم جگر غم می‌سوخت بر من و زندگی من دل ماتم می‌سوخت برق شوقی که ز خاکستر بلبل می‌جست ذوق آرایش گل در دل شبنم می‌سوخت مرهم از زخم دل خون جگر سوختگان درد می‌چید و دل از غیرت مرهم می‌سوخت دم عیسی شد و رسوایی اعجاز کشید دود آن شمع که در خلوت مریم می‌سوخت مست یکرنگی عشقیم فصیحی کامشب در یک آتشکده نامحرم و محرم می‌سوخت فصیحی هروی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/137425