اندر همه عمر من شبی وقت نماز
آمد بر من خیال معشوق فراز
بگشود زرخ نقاب و می گفت به راز
باری بنگر که از که می مانی باز
اوحدالدین کرمانی : دیوان رباعیات : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید : شمارهٔ ۲۸۵
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/97993