انصاف داده ام که به خوبی یگانه ای واندر جهان به حیله و افسون فسانه ای پاکیزه تر ز غنچه گل بر بنفشه ای پوشیده تر ز دانه در در خزانه ای شاخی است دلبری که تو آنرا شکوفه ای عقدی است دلبری که تو آنرا میانه ای شادی به روی تو که ز تو شاد نیست کس صد جان فدای غم که تو غم را بهانه ای در خون من مشو که نه همدست عالمی بر جان من مزن نه تو یار زمانه ای روزی که آیم از پی دیدار بر درت با من برون پرده و بی من به خانه ای گفتی بدان مجیر که از دل ترا نیم عقلی و هوش نیست عجب گر مرا نه ای! مجیرالدین بیلقانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/114777