این ستم کاران که می خواهند سلطانی کنند عالمی را کشته تا یک دم هوس رانی کنند آنچه باقی مانده از دربار چنگیز و نرن بار بار آورده و سر بار ایرانی کنند جشن و ماتم پیش ما باشند یکی چون بره را روزگار جشن و ماتم هر دو قربانی کنند روز شادی نیست در شهری که از هر گوشه اش بینوایان بهر نان هر شب نواخوانی کنند تا به کی با پول این یک مشت خلق گرسنه صبح عید و عصر جشن و شب چراغانی کنند با چنین نعمت که می بینند این مردم رواست شکرها تقدیم دربار بریتانی کنند فرخی یزدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/111424