ایکه اندر ذات پاکت نیست چونی و چرا در صفات و ذات نبود هیچ ریبی و ریا ذات پاکت قائم است و نبود او را ابتدای نی ازل را ابتدا باشد تو رانی انتها ابتداو انتهائی نیست در ذات و صفات محض وهم است اینکه می گویند او را منتها وصف ذاتت هست قائم در صفات واجبت نیست در کنه ربوبیت تو را ریب و ریا اقتضای ذات واجب باشد این کز ممکنات خویش را بر بنده دارد گفتم این روشن ترا عکس عکس ذات اسماء و صفاتت زین جهت بر ملایک سجده واجب شد ز هستی عکس ما مثل ما جز ما نباشد نیست ما را ضد وند مظهر اسم صفات ذات باشد مصطفی خواستم تا ذات اسماء و صفات خویش را در مظاهر باز بینم دیدم اکنون با شما کوهیا آندم که گفت الله الست ربکم ابتدای مظهر است این مظهرش بی منتها کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/130618