ای آفتاب مشرق دین کز فروغ صدق روی تو همچو صبح، دم از نور می زند نازم به همت تو که در خرقه ی نمد ساغر ز کاسه ی سر فغفور می زند جام تو از شراب تجلی لبالب است شوق تو می ز خمکده ی طور می زند دعوی درد با تو کند گر به راه عشق دلتنگی تو بر کمر مور می زند بر خاک درگه تو ز پاس ادب سلیم چون آفتاب، بوسه ای از دور می زند سلیم تهرانی : دیوان اشعار : قطعات : شمارهٔ ۷ - در مدح گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101736