ای ازلی ذات از عیوب مبرا ای ز صفات تو هستی آمده پیدا بهر ظهور کمال نور صفاتت کرده کمال ظهور در همه اشیا کی تو نهان بوده ای ز دیده که باشد از در و دیوار جلوهٔ تو هویدا جز تو که از چوب میوه‌ها بنماید جز تو که آرد ز خاک لاله حمرا بر سر هر شاخ گل بطرف گلستان مرغ نباشد مگر به ذکر تو گویا از تو عیان حسن و عشق هر دو که هستی صانع زلف مسلسل و دل شیدا از پی زینت فزائی چمن حسن آوری از چشم مست نرگس شهلا بار خدایا تویی که ذکر تو گویند در همه دیر و حرم کنشت و کلیسا در طرق اعتقاد سوی تو پویند جمله یهود و مجوس و مسلم و ترسا از تو بهر دل که نور معرفتی تافت دم نتواند زدن دگر ز من و ما وصف تو را نی همین صغیر نه در خور مانده در این ره به جا چه پیر و چه برنا صغیر اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/135366