ای تقاضاگر درون همچون جنین چون تقاضا می‌کنی اتمام این سهل گردان ره نما توفیق ده یا تقاضا را بهل بر ما منه چون ز مفلس زر تقاضا می‌کنی زر ببخشش در سر ای شاه غنی بی تو نظم و قافیه شام و سحر زهره کی دارد که آید در نظر؟ نظم و تجنیس و قوافی ای علیم بندهٔ امر تواند از ترس و بیم چون مسبح کرده‌یی هر چیز را ذات بی‌تمییز و با تمییز را هر یکی تسبیح بر نوعی دگر گوید و از حال آن این بی‌خبر آدمی منکر ز تسبیح جماد وان جماد اندر عبادت اوستاد بلکه هفتاد و دو ملت هر یکی بی‌خبر از یکدگر وندر شکی چون دو ناطق را ز حال همدگر نیست آگه چون بود دیوار و در؟ چون من از تسبیح ناطق غافلم چون بداند سبحهٔ صامت دلم؟ هست سنی را یکی تسبیح خاص هست جبری را ضد آن در مناص سنی از تسبیح جبری بی‌خبر جبری از تسبیح سنی بی‌اثر این همی‌گوید که آن ضال است و گم بی‌خبر از حال او وز امر قم وان همی‌گوید که این را چه خبر؟ جنگشان افکند یزدان از قدر گوهر هر یک هویدا می‌کند جنس از ناجنس پیدا می‌کند قهر را از لطف داند هر کسی خواه دانا خواه نادان یا خسی لیک لطفی قهر در پنهان شده یا که قهری در دل لطف آمده کم کسی داند مگر ربانی‌یی کش بود در دل محک جانی‌یی باقیان زین دو گمانی می‌برند سوی لانه‌ی خود به یک پر می‌پرند مولوی : مثنوی معنوی : دفتر سوم : بخش ۵۶ - عذر گفتن نظم کننده و مدد خواستن گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/8235