ای حسن تو از چهره خوبان همه پیدا از چهره خوبان همه حسن تو هویدا مجنون صفاتیم در این دشت که داریم چون لاله بدل داغ ز عشق رخ لیلا مائیم که بر حسن ازل بوده و هستیم از دیده وامق نگران بر رخ عذرا از سامریان سحر شود جمله فراموش آندم که نمائیم ز معجز ید بیضا تاکی سخن از جام جم و خم فلاطون لب بر لب ساغر نه و کف بر کف مینا مستان ترا هیچ صدائی نکشد دل جز غلغله چنگ دراین گنبد مینا جز نور علی کیست که بر خلق نماید خورشید جمال تو زهر ذره هویدا نورعلیشاه : دیوان اشعار : غزلیات : بخش اول : شمارهٔ ۲۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/140195