ای طره‌های خوبان، از نافهٔ تو بویی هجده‌هزار عالم، در عرصهٔ تو گویی چون شمع، جمله رویی در بزمگاه دل‌ها وانگه زتو ندیده، پروانه هیچ رویی ای دست غیرت تو، در چارسوی عشقت سرهای گردنان را، آویخته به مویی من جز ترا نبینم هرسو که چشم دارم وانگه ترا ندیده، چشمی به هیچ سویی نقش هزار لیلی، وز گلبن تو رنگی عقل هزار مجنون، وز جرعه ی تو بویی در موضعی که باشد آنجا هویت تو ناید زهر دهانی، بانگی برون زهویی قمری چه مرغ شد کاو، در باغ تو بنالد برتو، به بانگ زاغی، صد نعرهٔ چنویی سراج قمری : گزیدهٔ اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/128643