باد و گیسوی سیاه عنبری آمدی در صورت پیغمبری شرح اسماء و صفات خویش را خوانده‌ای بر جمله از جان آفری بر همه اسرار غیب الغیب را کردهٔ روشن چو ماه و مشتری قبله موجود و واجب آمدی می‌کنی جان را به جانان رهبری انبیا و اولیا در راه دین حلقه در گوش تواند از چاکری گر نبودی تو نبودی عرش و فرش نه ملک بودی نه آدم نه پری کوهیا نعت نبی گفتی به نظم ختم شد بر تو کمال شاعری کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۳۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/140632