باز در کوی مغان عاشق مستم جایی نی ز خویشم خبر و نی ز کسم پروایی ایکه رسوایی من میطلبیدی خوش باش که ز عشقت نتوان یافت چو من رسوایی مست در دیر بهر نغمه که از عشق کشند دستی افشانم ازان حالت و کوبم پایی خواریم بین که به بزم دگران باید شد آرزو گر شودم صحبت بزم آرایی پیر و برنا اگرم طعنه زنانند چه عیب؟ منکه پیرانه سرم شیفته برنایی یار با غیر کشد باده بگو من چه کشم جز به بد حالی خود ناله واویلایی فانیا نیست به جز تفرقه ز ابنای زمان گر کشی رخت به سر حد فنا آسایی امیرعلیشیر نوایی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۲۷۹ - تتبع خواجه گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/120304