et://msg_url?url=%20&text= ایتا - اشتراک گذاری لینک در ایتا
بر رخش آئینه را یک چشم حیران است و بس جوهر دل را غرض نیرنگ امکان است و بس هر متاعی دارد اینجا جلوه عرض ظهور انتخاب نسخه هستی نه اینسان است و بس کی شود بی لطف او جمعیت دیو و پری؟! خاصیت تنها نه در دست سلیمان است و بس! از حدیث لعل او این نکته روشن شد مرا لعل کی مخصوص در کوه بدخشان است و بس؟! کوهکن گر جان شیرین کرد صرف بیستون حاصلش ازین تمنا کندن جان است و بس آنچه از باغ امید وصل او چیدم ثمر بر دلم ز ابروی او یک دسته پیکان است و بس طغرل از درس کمال خویش دارم خجلتی کز عرق بر جبهه ام جوش چراغان است و بس طغرل احراری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۸۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/119870