et://msg_url?url=%20&text= ایتا - اشتراک گذاری لینک در ایتا
بسته زنجیر بودن هست کار شیر و من خون دل خوردن بود از جوهر شمشیر و من راستی گر نیستم با شیر از یک سلسله پس چرا دربند زنجیریم دائم شیر و من با دل سوراخ شب تا صبح گرم ناله ایم مانده ایم از بس به زندان جفا زنجیر و من بر در دیر مغان و خاک ما چون بگذری با ادب همت طلب کن ای جوان از پیر و من یکسر مو وا نشد هرگز گره از کار دل با هزاران جد و جهد ناخن تدبیر و من مشکل دل فرخی آسان نشد چون قاصریم در بیان این حقیقت قوه تقریر و من فرخی یزدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۷۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/111529