بنده مرحمت چشم سیاهت گردم از سر چپ غلط انداز نگاهت گردم هاله را بینم و آغوش هوس بگشایم ماه را بینم و از روی چو ماهت گردم خط شبرنگ گل روی تو را بنده شوم از سر سایه خورشید پناهت گردم ای سیه چشم ز پیش نظرم تند مرو آنقدر باش که قربان نگاهت گردم نقش پای تو به هر کوچه مرا پیش آید گردبادی شوم و از سر راهت گردم روز و شب کار به یاران تو زاریست مرا به امید تو ز دنبال سپاهت گردم سیدا سیر چمن می کند و می گوید غنچه گل شوم از طرف کلاهت گردم سیدای نسفی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۳۷۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/134542