به دو چشم یار اسیرم که همی زنند تیرم به من غریب رحمی که به کافران اسیرم چو بکوی و قد او شیفته ام اگر چه واعظ دهدم ز روضه و حور فسانه کی پذیرم اجلم رقیب و عمرم شده آن لب روان بخش نه از آن بود گریزم نه ازین بود گریزم من از آرزوی آن تیغ هلاک و او کشد غیر بکشید جای آنست ز غیرت ار نمیرم به من از تو جور ناید به کجا رسد وصالت که ترا جناب عالی من زار بس حقیرم چو به میهمانم آیی کشم آه و نیم جانی که جزین متاع نبود ز قلیل و از کثیرم پی یک نظر به کوی تو درآمدم چو فانی نظری نهفته گه گه تو ز حال وامگیرم امیرعلیشیر نوایی : دیوان اشعار فارسی : غزلیات : شمارهٔ ۲۳۱ - تتبع شیخ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/120256