به پیری مر مرا دل زان جوان رست خلاف کیش از تیری کمان جست توام سودی به خط آسمان پای چه برسایم زدست آسمان دست کشی بر جای ماهی مه به قلاب چو بر سازی ز حلقه زلفکان شست بجز از پرنیان ماه قصب پوش دگر کشنید تا ماه از کتان خست میانش گر همی سنجم به موئی همانا باز موئی در میان هست سرینش با کمر بین تا نگوئی نشاید آسمان بر ریسمان بست من از پیروز بالای وشاقان فریدون از درفش کاویان مست بسم سردار پایه سربلندی اگرش آیم به خاک آستان پست یغمای جندقی : دیوان اشعار : سرداریه : غزلیات : شمارهٔ ۱۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/125953