بود عبدالعفوت در جنایات همانا واسطه کل خطیئات نبیند هیچ در جائی جنایت مگر او را کند عفو از عنایت چنین دیدم که در ایام سابق ز دنیا رفت مردی ناموافق چو سنجیدند اعمالش ز هر سو تهی بد نامه‌اش ز اعمال نیکو جز این کو بود مردی بامیاسر بسی می‌کرد عفو از کل معسر غلامانرا سپردی بی زدستان که بنمایند عفو از تنگدستان ملایک را خطاب آمد ز خالق که من اولی بعفوم از خلایق من از وی کرده بودم عفوز آن پیش که عفو از وی شود صادر بدرویش نمودم عفو و از بهر نجاتش بدل کرد بخوبی سیئاتش گذشت او کرد از چون خود گدائی زوی چون نگذرد کامل غنائی صفی علیشاه : بحرالحقایق : بخش ۲۸۸ - عبدالعفو گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/139134