بوی خون از غنچه گل بر دماغم می خورد
سوده مشک از خط ریحان به داغم می خورد
زلف سنبل گر چه شد سر حلقه آشفتگان
پیچ و تاب رشک از دود چراغم می خورد
روی گرمی هرگز از داغ نمکسودم ندید
پنبه گر فرصت بیابد خون داغم می خورد
صائب تبریزی : دیوان اشعار : متفرقات : شمارهٔ ۱۸۹
گوهرین (گنجینه های مکتوب)
https://gowharin.ir
https://gowharin.ir/gowhar/59497