بیا که باغ شد از لاله کوی میخانه هوا کشید چمن را به روی میخانه به خاکساری مستان بود عروج دگر سپهر رشک برد بر سبوی میخانه کلید گنج سعادت ز موج می باشد نگین جم طلب از خاکشوی میخانه ز شوق لعل تو چون خون گرم از رگ تاک به پای خویش دود می به سوی میخانه دگر ز گوشه ی چشمی سلیم بیهوش است که مست او نکند آرزوی میخانه سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۸۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101643