بی‌جهت توسن کین تاخته‌ای یعنی چه؟ بی‌سبب تیغ ستم آخته‌ای یعنی چه؟ قامتی را که قیامت ز قیامش خیزد از پی قتل من افراخته‌ای یعنی چه؟ آتشین ز آتش می آن رخ افروخته را از پی سوختنم ساخته‌ای یعنی چه؟ نظر انداخته‌ای بر همه بی‌وجه و مرا بی‌گناه از نظر انداخته‌ای یعنی چه؟ باخته من به تو در نرد محبت دل و تو خصم جان من دل‌باخته‌ای یعنی چه؟ به ره مهر و وفا ای بت بی‌مهر و وفا صد رهم دیده و نشناخته‌ای یعنی چه؟ چون دلت آینهٔ آن رخ زیباست رفیق زنگ ز آیینه نپرداخته‌ای یعنی چه؟ رفیق اصفهانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲۸۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/128965