تا رود جان بجانب معراج نیست جز شرع مصطفی منهاج در ره انبیاء بسر رفتی دلدل درد دل بود هملاج عشق در جان و دل علم می زد که در آندم که جسم بود امشاج سدره ای بود آدم و ابلیس هر دو را از بهشت کرد اخراج چون به طبع هوای شیطا ن رفت آدم آندم ندید برسرتاج کرد افشای سر حضرت حق بر سردار شد سر حلاج بحر وحدت محیط بر اشیاست آسمان و زمین کف امواج بسکه با خود تنید تار خیال عقل، چون عنکبوت شد نساج کوهیا میرسی به عالم فوق گر نمانی به تخت طبع مزاج کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/130673