حزین منشین که نوروز بهار است جهان چون خضر خطت سبزه زار است بهار افروخت زینت در گلستان محل فیض سیر گلعذار است گل و سنبل پریشان از صبا شد فراز و شیب صحرا لاله زار است به یک سو نوحه گر قمری ز کوکو نوای بلبل و صوت هزار است چمن زینت فزا شد از بهاران رخ یارم همیشه نوبهار است از آن با گل شود با منطقی شرط رخ و گیسوی او لیل و نهار است ندارم طاقت دوری ز وصلش چو گل جانان و طغرل همچو خار است طغرل احراری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۵۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/119747