خداوند ذوالجلال روان‌بخش ذوالکرم بر آرنده حدوث بر آزنده قدم منزه ز چون و چند مقدس ز کیف و کم نه در بود او زوال نه در داد او ستم کند هست هر چه را بهستی است مستحق بوجه کمال کرد تجلی ز عیب ذات هویدا شد از تمام در اسماء و در صفات رخ از موهبت نمود بمرآت ممکنات هر آن ممکنی گرفت زوی خلعت حیات شد آیات رحمتش شئونات ما خلق صفی علیشاه : دیوان اشعار : متفرقات : شمارهٔ ۴۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/138841