خزان ببین که چمن را چگونه جان داده ست بهار رفته و جا را به این خزان داده ست ز برگ های خزان هر نهال شاخ زری ست چه کیمیاست که طالع به باغبان داده ست شده ست ساقی هنگامه ی چمن، بلبل به شاخسار، می از جام آشیان داده ست خزان شکفتگی از حد ببرد، پنداری که باغبان به چمن آب زعفران داده ست سلیم پا نگذارم برون ز گوشه ی دیر چه فیض ها که مرا رو درین مکان داده ست سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۳ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/100883