خواجه امام خطیب نوحی بادا عمر تو از عمر نوح نیز فزونتر نخشب گشته ز مصر خرم و خوشتر عزت تو در وی از عزیز فزونتر هرکه ترا دوستدار نیست بنخشب گوه بریشش درون و تیز فزونتر خواجه حسین ترا بروی تو فردا دعوت سازم ز ببست حیز فزونتر مطرب و ره گوی خوانم از برده صف باده ز پنجاه قطر میر فزونتر تا زان آرم به پیش او بنشانم از عدد کوز و از مویز فزونتر رخ بسفیدی و زلفشان بسیاهی از شب و روز دی و تمیز فزونتر هریک مانند میر احمد از دول . . . ون بود باز از فقیر فزونتر نزد غلامبارگان شهر نماید قیمت . . . ونشان ز یک پشیز فزونتر وز پی تو تازگی گریز گریزان در حیل از ما گه گریز فزونتر نازی آرم چنانکه حلقه . . . ونش ناید از چشم کفجلیز فزونتر چیزی بفرست تا بسازم دعوت زانکه ندارد درست چیز فزونتر سوزنی سمرقندی : دیوان اشعار : هزلیات : قطعات : شمارهٔ ۱۸ - خواجه امام گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/132433