خوش آن نسیم کزان زلف مشکسود آید به حال خویش دلم آنچنان که بود آید به باغ بی تو ز آهم همیشه گلچین را چو شمع کشته ز انگشت بوی دود آید نمانده فرصت پیغام و نامه، ای قاصد رسیده ایم به مردن، بگو که زود آید نزول حادثه است این خرابه، نیست عجب اگر به خانه ی ما آسمان فرود آید خوش است، جامه اگر آسمان بدل سازد که بوی ماتم ازین جامه ی کبود آید به غیر ازان که بگویی سلیم بی هنر است دگر چه کار ز دست تو ای حسود آید؟ سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101380