خوش است چاشنی سود در زیان دیدن رخ بهار در آیینه خزان دیدن چه خوب کرد که بلبل خزان ز گلشن رفت شکسته رنگی گل را نمی توان دیدن رویت که شست چهره به آتش نقاب ازو شد مشرق ستاره و مه آفتاب ازو چشم حیا مدار ز خوبان، که آینه است امروز دیده ای که نرفته است آب ازو جرات نگر که در قدح موم کرده ایم آن باده ای که هست بط می کباب ازو صائب تبریزی : دیوان اشعار : متفرقات : شمارهٔ ۶۲۹ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/59943