در گذشتی از من ای رب رحیم بازگشتم من بعصیان قدیم چون ندیدی چاره ای در کار من گشتی از رحمت تو خود ستار من تا نبیند عیب من غیر از تو کس پرده ها بستی بکارم پیش و پس ای تو ستار عیوب بندگان عیب ما و حسن خود کردی نهان گر نمیبستی تو بر روی نکو پرده ها از نور و ظلمت تو بتو هوشها در پرده ی مستی نبود نیستها در جلوه ی هستی نبود میگشودی پرده گر از روی خویش مینمودی گر رخ نیکوی خویش نیکویی بر خلق پیدا میشدی کس بزشتی از چه پیدا میشدی من که دیدستم بخود ستاریت کی شوم نومید از غفاریت خلق را بستی زعیبم چشم و گوش ای خدا عیب من از خود هم بپوش نشاط اصفهانی : دیوان اشعار : مثنویات : شمارهٔ ۳۵ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/119529