دل از ولایت غم بار بسته می‌‌آید چو موج بر سر طوفان نشسته می‌آید کسی که لب به سراغی نسوخت کی‌داند که کار بال ز پای شکسته می‌آید بیا به طور و همه گوش شو که شاهد حسن ز ناله «ارنی» پرده بسته می‌‌‌‌‌آید شهید رسم دیاری شوم که بعد از مرگ طبیب بر سر بالین خسته می‌آید چه زخمه بود ندانم که چنگ پاس مرا هنوز ناله ز تار گسسته می‌آید ز نخل طور چه حاصل که در مشام مرا شمیم عافیت از نخل بسته می‌آید فریب سعی فصیحی مخور که کعبه وصل به دلنوازی پای شکسته می‌آید فصیحی هروی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۲۱ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/137524