دل دهان در دهان او دارد در دهان جان زبان او دارد فارغ آمد دلم ز فکر معاش قوت روح لبان او دارد جانم اندر نماز پیوسته سجده بر ابروان او دارد عقل و ادراک و هوش با کم برد طره دلستان او دارد همچو موسی به باریکی هر که فکر میان او دارد جوهر جان جمله ذرات لعل شکر فشان او دارد پای کوهی ز آسمان بگذشت سر چو بر آستان او دارد کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۱۱۸ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/130722