دگر هم عبدقهار است در کار که باشد مظهر او بر اسم قهار ز حق دارد خود او توفیق و تایید که از وی نفس یابد قهر و تهدید بقهر نفس دارد اهتمامی بقهاریت استش احتشامی هر آن فعلی که معلوم است و مستور ز نفس از وی شود معدوم و مقهور بنفس خویش و غیر است او مسلط روانها داده بر دارائیش خط بر اکوان او تواند کرد تأثیر نه اکوانش تواند داد تغییر هر آن شیئی تجاوز یابد از حد ز قهر او بجای خود شود رد در اکوان فعل و تأثیرش چنین است فلک در پیش عزمش چون زمین است صفی علیشاه : بحرالحقایق : بخش ۲۲۲ - عبدالقهار گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/139068