ز روی دل چه بر اهل هوس آیینه می داری چو گل تا چند پیش خار و خس آیینه می داری در آن دل، ما و دشمن همنشین یکدگر گشتیم چنین باشد چو بر روی دو کس آیینه می داری ز ذوق حسن خود چون در مقام جلوه می آیی چو طاووسان مست از پیش و پس آیینه می داری به حرف هجر در وصلم ز خویش آگاه می سازی به روی مست از تیغ عسس آیینه می داری ز دلتنگی برونم آر و آن گه روی خود بنما چو طوطی تا کی ام پیش قفس آیینه می داری ندارد مردم چشمم رمق دیگر، چرا ای دل ز عینک هر زمانش بر نفس آیینه می داری به وصل او سلیم اظهار شوق از ابلهی باشد ز بال خود به عنقا ای مگس آیینه می داری سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۲۰ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101680