ز فیض عشق تو چون حسن دلپذیر شدیم غبار راه تو بودیم، ازان عبیر شدیم به خون خویش علم چرب کرده ایم چو شمع که خود نخست ز خصمان به خود اسیر شدیم چو صبح، برگ خزانی زنیم بر دستار به نوبهار جوانی چنین که پیر شدیم کنون خوش است که خوان سپهر بردارند ز قرض پنجه کش آفتاب، سیر شدیم شود سلیم درشتی ملایمت در عشق حصیر آمده بودیم، چون حریر شدیم سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۷۹۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101557