ساقیا باده ده بهار گذشت رونق عیش روزگار گذشت! در میخانه و سر خم را باز کن وقت انتظار گذشت! آنچه داری بریز در جامم درد سر بی حد از خمار گذشت! شاهد گل ز بوستان امروز توسن باد را سوار گذشت از پس محمل جمازه گل ناله بلبل و هزار گذشت چشم نرگس به هر طرف نگران از ره باغ شرمسار گذشت اقحوان بر امید اردی بهشت دیده اش بر قفا دچار گذشت ضیمران پایمال صرصر شد کله لاله ز افتخار گذشت نوبت عهد بوستان افروز چون وفا و وصال یار گذشت جام را زورق یم می کن لنگر صبر از قرار گذشت خیز و این وقت را غنیمت دان فرصت عمر بیمدار گذشت! حبذا چنگ و شاهد و لب جو مطربا ساز کن که کار گذشت! طغرل از جبر چرخ مینالم به من از جبرش بی شمار گذشت طغرل احراری : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/119780