سحر که بوی گل کز جانب گلزار میآید ز چین طره مشکین آن دلدار میآید بدستی باده ی احمر بدستی مصحف فتوی زهی ساقی گلرویان که صوفی وا میآید جهان شد روشن از ظلمت چو آن رو گشاید زلف که از روی چو خورشیدش هزار انوار میآید ز آب دیده در کویش که آن خلد برین باشد دلم جنات تجری تحت الانهار میآید زهر شام سر زلفش هزاران کوه میپوشد که چون خورشید آنمه رو بصد اظهار میآید ز عالم گوشه گیر ای جان بیاد آن خم ابرو نشین در غار دل کوهی که یار غار میآید کوهی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۹۶ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/130700