سراپا کاخ این زورآوران گر زیوری دارد ولی بزم تهی دستان صفای دیگری دارد نیارد باد امشب خاک راهش را برای ما مگر در رهگذار او کسی چشم تری دارد نگار من مسلمان است و در عین مسلمانی به محراب دو ابرو چشم مست کافری دارد مکن هرگز بدی با ناتوانان از توانایی که گیتی بهر خوب و زشت مردم دفتری دارد ز عریانی ننالد مرد با تقوا که عریانی بود بهتر ز شمشیری که در خود جوهری دارد سر قتل محبان داشتی اما ندانستی میان عاشقان هم فرخی آخر سری دارد فرخی یزدی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۸۷ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/111444