شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید ما را ز موی سر شده تا خار پا سفید سر رفته است و از سر کویش نمی روم رحمت برین ثبات قدم، روی ما سفید! چون شاخ یاسمن ز خرام تو سرو را بر تن ز شست و شوی عرق شد قبا سفید ای مشت استخوان چه به جا مانده ای، که شد در راه انتظار تو چشم هما سفید پیریم و طفل خنده به تدبیر ما کند چون صبح، موی ما شده در آسیا سفید! چشمی سیاه ساخته بودم برو سلیم از گریه کرد عاقبت آن بی وفا سفید سلیم تهرانی : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۶۵۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/101414