شستند به می خرقه ی آلوده ی ما را کردند منزه ز دغل دوده ی ما را بشکست و فرو کوفت چو در هاون تسلیم بر باد فنا داد فلک سوده ی ما را بود از کرم پیر خرابات اگر داد صد‌ گونه عطا خدمت بیهوده ی ما را ای شیخ مبر وقت خود از وعده ی معدوم در میکده بین نعمت موجوده ی ما را رفتیم تهی دست به میخانه که کردند پیموده‌تر این ساغر بیموده ی ما را افزود به ما پیر مغان زاهد اگر کاست هرگز نتوان کاستن افزوده ی ما را می‌گفت صفی بر در میخانه که از عشق معمار ازل ریخته شالوده ی ما را صفی علیشاه : دیوان اشعار : غزلیات : شمارهٔ ۲ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/138592