عشق آمد و گرد فتنه بر جانم بیخت دل خون شد و عقل رفت و صبرم بگریخت زاین واقعه هیچ دوست دستم نگرفت جز دیده که هر چه داشت در پایم ریخت اوحدالدین کرمانی : دیوان رباعیات : رباعیات الحاقی : شمارهٔ ۴ گوهرین (گنجینه های مکتوب) https://gowharin.ir https://gowharin.ir/gowhar/98972